چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

گویند که تو بی نقصی

حال خوشی ندارم و تمام امیدم این است که بفهمی و مانده ام بین دو راهی حذف کدام نام های کبیره ات که هر دو مرا به مشرک تبدیل می کند!!

ask the dust

ارجاع داده شدم به خاک!

باور کن مهندس

یک ملت با تو خون گریه کردند ٬ من نیز ....

درد دل های صادقانه

گاهی فکر می کنم کاش یه دوست مثل خودم داشتم!

حداقل ها

دارم به یه پک سیگار فکر می کنم!

وقایع پاییزی

تا حالا شده با خودت رو در رو بشی؟ یعنی با روح خودت؟ من دی روز با روح خودم رو در رو شدم ! وقتی داشتم از خواب بعداظهر بیدار می شدم! بیدار بودم ولی روحم کامل نیومده بود تو تنم! خوب اینجوری شد که دیدمش و فهمیدم منم با خودم فیس تو فیس شدم!