دلش پر بود و خسته. انگار ذهنش دیگه کار نمی کرد برای فکر کردن به اینده. روی نیمکت پارک هم احساس ارامش نمی کرد . دنیاش پر شده بود از سر و صدا . جیغ و اه و فغان. وقتی از تو خیابون و اون همه هیاهو می پیچید توی پارک هم مطمئن نبود از دست مردم خلاص بشه. اخه تو جامعه ای که اون زندگی می کرد چیزی به نام «حقوق شهروندی» بی پایه و اساس بود. بدون اینکه خودت بدونی چرا هر کسی می تونست راحت مزاحمت بشه. یه کارگر سا ختمان می تونست روی سرت سنگ ریزه بریزه و بعدش بهت بخنده. یه موتوری می تونست از تو پیاده رو با سرعت رد بشه و تو بخوری زمین. چندتا پسر بچه دبیرستانی می تونند تمام طول مسیر پشت سرت راه بیان و حرفهای زشت بزنند ٬ و تو نتونی تو پیاده روی وطنت با ارامش راه بری! پلیس ها هم مشغول جمع کردن هم جنس های تو هستند که میزان جرمشون با متر تعیین می شه و هر سال این سانت کردن ها بالا و پایین میره و تو از کتابی خبر داری که اسمش قانون اساسیه و توش خیلی چیزا نوشته. مثلا اینکه کسی نمی تونه برای تو مزاحمت درست کنه. یا اون ماشینهای سبز رنگ حق ندارند ماشینتو به خاطر اینکه جوونی بگیرنن. می دونی اون تو نوشته که ...
توی پارک که می ری از دیدن خانوادها کمی دلت اروم می شه و می ری یه صندلی انتخاب می کنی و می شینی. همون طور که چشمت به کرم خاکیه هایه که روی اون خاک مرطوب وول می خورند کسی اروم کنارت می شینه و چیزی می گه٬ و برات جالبه که توی این شهر اگه تنها باشی مفهومش اینه که یا فراری هستی و یا معتاد! از این همه صراحت خودت شرمت می شه. می دونی تو این شهر اگه گرسنه باشی و بری تو رستوران که تنها غذا بخوری ادما اون قدر بیکارن که تفسیرت می کنند. اگه از جنس من باشی بهت چشم غره می رند و با چندتا اوه اوه در مورد روزگار که خراب شده حرف می زنند٫ و اگه جنس دیگری باشی با چشم ترهم نگات می کنند از جفای روزگار می گن و چندتا اه ضمیمش می کنند. اما گناه تو تنها گرسنگی بوده و بس. از اون پارک بلند می شی سعی می کنی به پسرهایی که دزدکی پاسور می فروشن و کپن خریدارند توجه نکی.
تصمیم می گیری با اتوبوس بری تا مردمت را بیشتر ببینی اما در اتوبوس که باز می شه یه میله سیاه می بینی که میون زنها و مردها کشیدنند و اصلا جا نیست که حتی تو پله ها بایستی!
همه ی این شهر را با دروغ ها و پلیدی هاش رد می کنی تا به خونه برسی. نسیم خنکی با بوی چمن های تازه بلند می شه و تو انگار همه را می بخشی . همه اون زشتی ها کمرنگ می شن. و تو تنها فکر می کنی از اینده چی می خوای.
دلت می خواد جایی زندگی کنی که همه فصلهاش توی میوه فروشی هاش توت فرنگی باشه. دلت می خواد عصرها که به خونت بر می گردی ذهنت سنگین نباشه٬ درست هم وزن بسه ی توت فرنگی ای با شه که تو دستت گرفتی!
گفتا: "ز که نالیم ، که از ماست که بر ماست" ...
سلام،
خسته نباشین،
من جاهای دیگه رو ندیدم ولی فکر میکنم همه جا کم و بیش همینجوری باشه،
البته شایدم نباشه،
مطلبتون خیلی قشنگ نوشته شده بود،
من سه خط آخرش رو خیلی دوست دارم،
موفق باشین.
نمیدونم چرا اکثر اوقات که میام اینجا اینو میخونم:
یک دسته نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
محکومی به بخشش
ببخش و فراموش کن !
طوری فراموش کن که دفعه بعد،یادت نباشد که دفعه ی پیش هم ....
آن هم جواب بزرگواری
واین ماجرا همچنان تکراری
سلام, خوبی؟ تعطیلات خوش میگذره هاله خانوم؟
....
یه چیزی رو اعتراف می کنم
داره یه جورایی بهت حسودیم میشه! (-;
خیلی قشنگ و روون می نویسی!!
امیدوارم همیشه موفق باشی
سلام . کجایی پیدات نیست بابا؟!!!!!
دوست من این شهر شما ایرانه؟
همون جایی که منم هستم؟
تو شهر ما خیلی چیزای دیگه هم هست که شما نگفتی...
اونقدر تلخ که حتی...
بگذریم.
از ترس متهم شدن به سیاه بینی٫ از ترس دوستان خودم هم به نگاه خودم شک کردم.
سلام خانومی...ببخشید دیر شد روز جمعه اومدم کلی هم نوشتم اما اجل اکانت اجازه نداد ونوشته های ما هم بی نتیجه ماند برای خودمان.
می دونی مشکلات از کجاست که هر کسی توی شهر خودش یا روستای خودش زندگی نمی کنه ما بیش از یک قرن هست که تهران هستیم اما زمانی که من بچه بودم این چیزها نبود چون مردم شرم وحیا داشتن اما از روستا ها که وارد شهر میشن میگن دیگه کسی نیست که بخواهیم خجالت بکشیم و دیگه برو تا آخر.
خوشم میاد از مطالبتون چون به این سبک فقط وبلاگ نویسهای اولیه مینوشتند سال ۸۱
به روز شدی خبرم کن
من نه تندروام نه محافظه کار
بنابراین من رو هم تو جمع تن های معتاد و فراری راه بدین!
به درک که هرکی هرچی می خواد بگه
مال خودت باش
تا وقتی بخوای واسه این مردم زندگی کنه وضع همینه عزیز دل من...
مال خود خود خودت باااااش
یکی از کلمات مورد علاقه من:
home
ممنون که اومدین به وبلاگم،
والا این نقل قول از یکی از اساتیدمون بود،
اونم منظورش آدمایی بود که ۷۰۰ تومن میدن که ۵۰۰ تومنش به ایشون میرسه،
نگاه خاصی به جهان داره،
میگه هر چقدر منو بیشتر بسازن منم بیشتر مایه میذارم،
موفق باشین
سلام دوست عزیز
وبلاگ زیبایی داری اگه مایل بودی بیا با هم تبادل لینک کینیم.