خیلی وقته منتظرم اما دکتر هنوز نیومده. ذهن بیمارم همین طور روی تخت خوابیده و بی تابی می کنه برای خونه! دکتر سرش خیلی شلوغ شده!
پی نوشت: من خستم. دلم لک زده بیام وبلاگ تک تکتون. با ارامش بخونم ٬ با شیطنت نظر بدم و با ارامش اپ کنم!
می خواهم رختی نو به تن کنم . لباس عافیت بپو شانم و مرخص کنم ذهنم را از بیمارستان.
طفلک زخم بستر گرفت از بس که غلتید در افکار چرکش!