چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

به شیوا

یه روز پاییزی، افتاب حنایی رنگش که جاش را به مه غلیظ می ده! سوزی که می وزه و کتابهایی که توی کتاب فروشی بهت چشمک می زنه! عکس های سیاه و سفید تو دست تو و غلظت دود سیگار که تو مغازه می پیچه.

تمام  می شوم با این همه برگ و نورهای ابی کمرنگ.

امروز، به یاد تمام روز های علمی ،فرهنگی و هنری!!!

پی نوشت: علمی اش را خط بزن که زیادی داره خودشو به زندگیم می چسبونه! برو کنار بذار کمی باد  و بارون و پاییز بیاد!

نظرات 18 + ارسال نظر
نعیم سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:20 ب.ظ

سلام،

خسته نباشین،

والا من بیشتر دوست دارم دنبال یه دلیل علمی برای یه پدیده باشم،

ولی خب میگن هر چیزی زیادیش بده،

بگذریم،

آره یاد قدیما بخیر،

موفق باشین

پرنده تنها سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:58 ب.ظ http://parande-tanha.blogsky.com

آره یه جورایی انتحاریه ...
ولی من تا با دستای خودم همه رو ...
جنگه خانوم ، شوخی که نیست ...
کیو دیدی وسط جنگ وبلاگ آپدیت کنه ! ...
این متنتم که به شیواست ، به ما ربطی نداره ...

دزدکی سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:03 ب.ظ http://dozdaki.blogfa.com

این کتابای چشمک زنی که ادم می دونه حالا حالا ها نمی تونه به دستشون بیاره بدجوری آدمو از زندگی ناامید می کنن :(

توحید سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:15 ب.ظ http://niid.blogsky.com

سلام.
گفته بودی دلت یه خورده روزمزگی میخواد
فکر کنم داری گرفتارش میشی...

فیامتا سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:43 ب.ظ http://partgah2.blogfa.com

همه چی تموم می‌شه!
ببینم یعنی اینهمه درس خونی؟یا اهل مطالعات علمی هستی؟

نیما ''مورچه ۱و۲ " سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:57 ب.ظ http://www.milad-66.blogfa.com

سلام هاله جان
از بابت لطفی که کردی سر زدی و نظر دادی ممنون.
عزیز مورچه ۱ که بهش سر زدی شخصی بود.
مورچه ۲ دریچه ای بسوی اینترنت آزاده اگه زحمتی نیست سر بزن www.milad-65.blogfa.com
با آرزوی موفقیت و سر بلندی
بدرود

رضا بهادر چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:33 ق.ظ http://reza-bahador.blogfa.com

این روزها


این روزها هی به جستجوی حرفی تازه می گردم تا برای شما بنویسم

خسته شده ام دیگر از نوشتن این همه خط های پر از باروت

می خواهم خطی بنویسم ساده / زلال

شما باورم کنید

شما که هر چه باشد چند سالی می شناسمتان

خسته ام ـــ خسته ...

می خواهم هر چه صمیمیت دارم با شما قسمت کنم

خوب می دانم که همه مسافر یک مقصدیم

پس مجبوریم یکدیگر را تحمل کنیم

همه ی راه را اشتباه آمدیم... خیال می کردیم میان بر زده ایم...



چقدر زود پیر شدم

با شما هستم

شما که چند سالی می شناسیدم

شما گفتید بانگ جرس را شنیده ایم

رویایی که به من قرض دادید گواهی سال های نا نوشته است

قسمت من بود که با شما همسفر شوم

مجبورم



چقدر پیر شده ام راستی

هنوز دلم می خواهد قبل از سپیده دم

هزار صفحه خوانده باشم

راستی .. کی می میرم؟...


رضا بهادر

[ بدون نام ] چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:36 ق.ظ http://doxy.blogsky.com

صلام.!
توی نظر قبلیتون فرموده بودین که:
اینقدر تنها بودم که دیگه دلم نمی خواد. یعنی یه روزی این را خواستم و هم از خدا تنها شدم هم از ادما. حالا هر روز می گم ...

از این جهت گقتم ای کاش به جای شما بودم...

راستی چقدر تو متنتون لفظ قلم نوشتید...!

راستی!بسیار ممنون که سرزدین...

بابای

دوباره از همان خیابانها چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:34 ق.ظ http://dedee.blogfa.com/

ممنونم که می خونی...

فریناز چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:12 ق.ظ http://acoldemotion.blogsky.com/

یه مدت خط بزن ببین چی میشه!؛)
ماجرای عکس ها چی بود؟! واای اینقدر عکس دوست دارم:)

خاله ریزه چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:54 ق.ظ http://mughashang.persianblog.com

سلام...به هاله خانومی گل گلاب....
نمیدونی چه لذتی میبرم وقتی پست هاتو میخونم...
یه جور روراستی و صداقت توی پست هات هست که من همیشه دوستش دارم...

شیوا چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:12 ب.ظ

داریم بزرگ می شیم دوست جون.......

استاد کوچولو پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:16 ق.ظ http://kouche.blogfa.com

سلام


بی خیال علم و همه چی .....


خود خودشو عشق ست ....

ونوس پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:37 ق.ظ http://venusetanha.blogsky.com

خوش به حالتون که پاییز دارید.زمستون ما رسیده.جلو در خونمون برفا یخ زدن.

من ! پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:56 ق.ظ http://pastoo1.blogfa.com/

این چشمک زدن کتاب ها ... خیلی احساس بدیه ... از پشت ویترین هی برات دست تکون میدن ، تو هم فقط میتونی با حسرت نیگاشون کنی ، چون کلی کتاب نخونده اون پشت هست که برا خوندنش لحظه شماری می کنی و از طرف دیگه هم نمیشه همش را با هم داشته باشی ...

فریناز پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:35 ق.ظ

بازم سلام! من همش یادم میره بگم بهتون. من لینکتون رو اضافه میکنم. :)

‌‌Brightness پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:03 ب.ظ http://foorough.blogfa.com

تموم میشه ولی یه جور دیگه ش شروع میشه :)

کوزت جمعه 3 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:47 ق.ظ http://man-o-otagham.blogfa.com/

بعضی چیزا بیشتر مواقع میچسبه به زندگیه ادم

و جدا نشدنیه

ایییییییییییییی زندگی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد