دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چینی پوستینشان
مردمی که رنگ روی استینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه شناسنامه هایشان
درد می کند
ادامه...
تا حالا اینجوری به مساله فکر نکرده بودم ... یه سری تجربه ها آره واقعا وقتی به وجود میان دیگه نمیشه روشون چیزی رو امتحان کرد ... اما بعضیاشون جبران شدنین نه ؟؟؟ خیلی دوست ندارم وقتی به وبلاگ جدیدی سر میزنم بگم چه قشنگه چه خوب مینویسی ... بیشتر دوست دارم حرف بزنم ..(آخه دیدی بعضیارو خب به نظرم تظاهره ) اما الان واقعا جو وبلاگت منو گرفت ... واقعا پاییزیه و خوشگل ... یه جورایی سادگیش آرامش بخشه ... برای قطع نشدن ارتباط با تبادل لینک خیلی خوشجال میشم ... اگه اجازه دادی خبرم کن (لبخند)
ها! والا من الان زیاد تو مود مسائل فلسفی نیستم! فقط می دونم که اگه قرار باشه یک عالمه آدم با زجر وبدبختی تجربه کسب کنه! که فردایی بهتر داشته باشه! همون بهتر که فردایی نداشته باشه! تجربه را باید به عنوان یه خاطره رها کرد! ولی در عین حال سعی کنه اگه در شرایط مشابه با گذشته قرار گرفت به بهترین نحو ممکن با شرایط حال کنار اومد! اینا دیگه
خیلی هم نباید به فکر کسب تجربه بود! اما یه جاهایی که به قول معروف گند می زنیم! جهت دلداری دادن خودمون می گیم اینم یه تجربه بود! یا برعکس جاهایی که گل می کاریم! برای جلو رفتن و اوج گرفتن وتقویت روحیه می گیم این شیرین ترین تجربه بود.... راستی منم خوبم ! مراقب باش که خوب بمونی ها! ماها دوستت داریم!
خوب آن طرف مرگ جایی ست که بیشتر ما نمی دانیم کجاست و چه شکلی است!بودایی ها البته به تانسخ اعتقاد دارندو برای بعد از مرگ کلی ایده دارند همانطوری که بیشتر ادیان دارند. ولی در کل مسئله گنگی ست دوست من مرسی
تا حالا اینجوری به مساله فکر نکرده بودم ... یه سری تجربه ها آره واقعا وقتی به وجود میان دیگه نمیشه روشون چیزی رو امتحان کرد ... اما بعضیاشون جبران شدنین نه ؟؟؟
خیلی دوست ندارم وقتی به وبلاگ جدیدی سر میزنم بگم چه قشنگه چه خوب مینویسی ... بیشتر دوست دارم حرف بزنم ..(آخه دیدی بعضیارو خب به نظرم تظاهره ) اما الان واقعا جو وبلاگت منو گرفت ... واقعا پاییزیه و خوشگل ... یه جورایی سادگیش آرامش بخشه ... برای قطع نشدن ارتباط با تبادل لینک خیلی خوشجال میشم ... اگه اجازه دادی خبرم کن (لبخند)
نه برای خودت نه برای دیگری ... تجربه برای تجربه است و بس !
عمری دگر اما اندک زیاده خواهیست که از بنی آدم بدیهیست ...
سلام
برای ابدیت
ها! والا من الان زیاد تو مود مسائل فلسفی نیستم! فقط می دونم که اگه قرار باشه یک عالمه آدم با زجر وبدبختی تجربه کسب کنه! که فردایی بهتر داشته باشه! همون بهتر که فردایی نداشته باشه! تجربه را باید به عنوان یه خاطره رها کرد! ولی در عین حال سعی کنه اگه در شرایط مشابه با گذشته قرار گرفت به بهترین نحو ممکن با شرایط حال کنار اومد! اینا دیگه
خیلی هم نباید به فکر کسب تجربه بود! اما یه جاهایی که به قول معروف گند می زنیم! جهت دلداری دادن خودمون می گیم اینم یه تجربه بود! یا برعکس جاهایی که گل می کاریم! برای جلو رفتن و اوج گرفتن وتقویت روحیه می گیم این شیرین ترین تجربه بود.... راستی منم خوبم ! مراقب باش که خوب بمونی ها! ماها دوستت داریم!
خدا راشکر که خوبی.
منم سعی می کنم خوب بمونم.
من لینکت کردم تو هم زحمتشو بکش ..
قربونت ...
سلام
وب زیبای دارید
نوشته ها تون کوتاه ولی زیبا و با معنی هستند
موفق باشی دوست عزیز
همش به خاطره اینه که اسیر زمانیم
خوب آن طرف مرگ جایی ست که بیشتر ما نمی دانیم کجاست و چه شکلی است!بودایی ها البته به تانسخ اعتقاد دارندو برای بعد از مرگ کلی ایده دارند همانطوری که بیشتر ادیان دارند. ولی در کل مسئله گنگی ست دوست من
مرسی
واسه کی ؟ واسه خودت . پس واسه کی ؟ اون شعر حافظ هم مربوط به کسایی میشه که همه عمرشونو اندر امیدواری طی نمودند نه ما که نصفشو در نومیدی طی نمودیم !!
زیاد بهش فکر نکن ... زندگی کن
نمی دونم چرا نوشتم «حافظ» . شاید چون هنوز فکز می کنم تمام شعرای خوب کلاسیکو حافظ گفته !
چند وقته فقط نامجو گوش می دم . نمی دونم تبه یا ...
من هم این سوالات را دارم. اگر جواب مناسب یافتی مرا هم در جریان قِرار بده.
سلام ...
الان زندگیم افتاده روی دور تند! نمی فهمم این ساعتها، این روزا، این ماهها و ... کی میان کی میرن ...؟
شما رو نمی دونم ولی من مطمئنم اگه یه عمر دیگه هم بهم بدن بازم همین اشتباهاتی رو که توی این عمر کردم تکرار می کنم!!!
راستی کم پیدا شدی ... معلومه حسابی سرت شلوغه ...
واسه همین حالا
carpe diem
گاهی اوقات شجاع بودن به دردسرش نمی ارزه!
گل
تجربه مال لحظه تجربه است
ناب و ناب و ناب تر
که لحظه قد عمر ماست
همین نه بیشتر...
برای خودت