دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چینی پوستینشان
مردمی که رنگ روی استینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه شناسنامه هایشان
درد می کند
ادامه...
کمال تبریزی یه کارگردانه که هر چی بگه میشه... ما ادما بیشتر از کمال تبریزی ازادی داریم.. ولی اون یه حراست بالای سرشه .. ما خیلی مردیم بریم زندگی خودمونو کارگردانی کنیم.. ( من کارگردانی کردم یعنی هرکاری دلم خاسته کردم ولی نتیجش موقع فروش بلیت معلوم میشه یا طرد میشم یا ترک میکنم)
سلام ~~~
الف.۲)کی گفته بعضی های دیگه هم میتونن
حالا اگه یه نفر هم به هر دلیلی بتونه از این شوخی ها بکنه باز هم یه نفره!!
غر زدن نداره که!
طرح مسئله کردم . غر نزدم!
سلام
خب دیگه کسی که مارمولک رو میسازه
یا لیلی با من است
قطعا یه فرقی با بقیه داره دیگه
شاید خونش رنگی تره!
موفق باشی
خوب به این میگن سیاست!
زورش زیاده!!
امیر فرار کرد
ترسو بود
چیکاااااااااااااار کرده؟
شوخی کرده؟
چطور همچین اجازه ای به خودش داده!
قطعا مردم همیشه در صحنه از خود واکنش نشان خواهند داد!
به نظر من گزینه ب و ج صحیح هست،
ولی اگه قرار باشه بین این دو تا یکی رو انتخاب کنم انتخابم
گزینه ب خواهد بود.
بگذریم حالا جریان چیه؟این بنده خدا دوباره فیلم ساااااااخته؟!
خب جواب رو توی تیتر دادی...
سلام
کمال تبریزی یه کارگردانه که هر چی بگه میشه... ما ادما بیشتر از کمال تبریزی ازادی داریم.. ولی اون یه حراست بالای سرشه .. ما خیلی مردیم بریم زندگی خودمونو کارگردانی کنیم.. ( من کارگردانی کردم یعنی هرکاری دلم خاسته کردم ولی نتیجش موقع فروش بلیت معلوم میشه یا طرد میشم یا ترک میکنم)
من هم نمی دونم
ولی خیلی خودت رو اذیت نکن
سلام
اگه گزینه ی ه رو انتخاب می کنم
موفق باشی
بذار بر ببینم بهت میگم!!!راستی نمره منفی هم داره؟
فرار نکرد
کار فوری پیش اومد براش
ه ) ما با کسی شوخی نداریم...
به روزم عزیزم.
ولی حیوان ناطقشو عشقه :دی
یا دادشتهای یک دختر ترشیده
هر گونه کپی برداری ازاین وبلاگ با ذکر منبع و بدون ذکر منبع مجاز است . متن کارت دعوت عروسی
این متن کارت دعوت عروسی خواهرم است که من برایش نوشته ام. حق کپی رایت که ندارد، هدیه ای باشد برای عروس و دامادهایی که ممکن است ازآن خوششان بیاید!
خدا داشت فکر می کرد
مهر حوا به دل آدم افتاده بود
باید آسمان را آذین می بست
ستاره ها را برق می انداخت
برای فرشته ها لباس می دوخت...
اما اینها برای خدا کاری نداشت
او نشسته بود و به چیز دیگری می اندیشید
به این که چقدر از"عشق" خوشش آمده
و دعا کرد آنها در کنار هم خوشبخت بشوند
خدا لبخند زد
تنهایی فقط زیبنده خودش بود!
در جشن پیوند آسمانیمان، همه فرشته ها دعوت دارند!
نمی دونم
اگi فیلمشو به زودی دیدم اگه تو هنوز آپ نکرده بودی اگه اومدم نت میام میگم اگه فهمیدم
D:
سلام
وب فوق العاده ای داری
بهت تبریک میگم
من خیلی کتاب خوندن رو دوست دارم
ولی نمیدونم چی بخونم
اگه ممکنه یه سری کتاب بهم معرفی کن