یکی ازم پرسید : داری چی کار می کنی این مدته ؟
گفتم: هم سرکارم و هم سر کارم!!!!!
پی نوشت:دوباره نوشتم نمیاد. باید اساسی لباس وبلاگمو عوض کنم!
خوب البته تو زندگی تصمیمات مهمی گرفته می شه که.........
که وقتی صبح از خواب پا می شی یا یادت رفته یا می گی بی خیال!!!!!!!!!!!!!
در محضر یکی از عزیزان فامیل بودیم که ایشان در راستای ممنوع شدن دوچرخه سواری و اسکیت برای بانوان (و البته ازرده خاطر شدن ایشان به علت نبودن فرهنگ و اجبار دولت برای این ممنوعیت!!!) به نکته ی بسیار بسیار دقیقی اشاره کردند و فرمودنند:
مشکل این مملکت نداشتن احمدی نژاد هاست!!!! و انجام نگرفتن حرفهای ایشان!!!
واقعآ فکرش را بکنید اگر تعداد زیادی از این شخص وجود داشت(که متاسفانه دارد!) و اگر به جز این ها بقیه ی انچه در مغزش می گذشت اجرا می شد چی می شد!!!
پی نوشت: فکرش را هم نکنید برادران! بالاخره همه مان می میریم و دیگر چه فرقی می کند یک زن دوچرخه سوار شود یا نه . و البته فرقی هم نمی کند رنجی که از خیلی چیزها می کشد... شما را به خدا خودتان را ناراحت نکنید!!!
دلم صدای نامجو را می خواد (هر چند همه بگم که مزخرفه) دلم یه پک سیگار می خواد(هر چند تا حالا حتی یک بار هم امتحان نکردم) دلم می خواد کتاب بخونم(هر چند الان حالشو ندارم) دلم چرخ سفالمو می خواد(هر چند بد جوری باهاش قهرم) دلم بعضی ها را می خواد(هر چند که دیگه دوسشون ندارم) دلم یه فیلم خوب می خواد(هرچند که این مدت فقط دارم فیلم می بینم) دلم می خواد برم محله های قدیمی(هر چند که همراهی ندام) دلم یه پرس چلو کباب می خواد(هر چند الان حالم از غذای گوشتی بهم می خوره)دلم یه دوست داشتن می خواد(هرچند از عاشق شدم بدم میاد) دلم یه قهوه می خواد( هر چند که دلمو زده) دلم یه پاییز می خواد( هر چند که از اومدنش خجالت می کشم )......
خدایا خسته شدم از این بلاتکلیفی!!!!!
پی نوشت:خوبه همه به کثافت زندگی کردن زود عادت می کنیم!!! (حتی شما دوست عزیز!!!)
کثافت چیزی نیست مگر اینکه با چشمهامون صحنه ی اعدام یک گناهکار را تماشا کنیم! کثافت چیزی نیست مگر اینکه صدای جیغی را بشنویم و رومون را برگردونیم! چیزی نیست جز اینکه شیشه ی ماشین را روی پسرک فال فروش بکشیم بالا و یا برف پاک کن را بزنیم که با کهنه ی چرکش شیشه ی ماشینمون را به خاطر پنجاه تومن کثیف نکنه!!! جز این نیست که بگیم : خیلی دیگه شورشو در اووردن...... و ما هیچ نگران عذاب خدا نیستیم!!!
یه روز بدون تغییر در کوچکترین اتفاقات معمولیش اما با یه تفاوت بزرگ ٬ شروعش کردم با یه نفس عمیق و یه تولدت مبارک واقعی!!!!
پی نوشت:اینقدر ها هم که نوشتم ٬ باحال و خاص و شاد نبود!
از من نخواه که مثل قبل باشم چون٬
برای درست شدم یه چیزایی فقط باید دوباره به دنیا اومد!!!
یاد نوشت: می خوام دوباره ٬ اساسی فعال بشم!
خوب بحمد ا... اون مسئولیت کذایی بالاخره کار خودشو کرد و
۱. گند زد به سر تا پای شخصیت بنده!!!
۲. احساس یک نسل سومی احمق را بهم القاء کرد
و در نهایت من مثل همیشه با یک لبخند احمقانه که همیشه روی صورت محترم بنده بی موقع جا خوش می کنه به ایشون و اوشون حالی کردم که: اصلآ مهم نیست که دورغ گفتید ها و به من با حرفتون توهین کردیدها!! اصلآ خودتون را ناراحت نکنیدها!!!
پی نوشت۱:هنوز یه فرصت هست اما می دونم که اون لبخنده و کلمه ی (خواهش می کنم این چه حرفیه) بی اختیار میاد!
پی نوشت ۲: حالم از جمعه ها بهم می خوره!!!
بعد نوشت: چرا فکر کردید مسئولیتم را درست انجام ندادم؟ شاید من بد توضیح دادم. در واقع چون نیازی به توضیح نیست اما باید بگم من مسئولیتم را به بهترین شکل انجام دادم و اگر همون اولش می زدم زیرش این طوری نمی شد! ایشون و اوشون کار را خراب کردنند و دروغ کفتند و....
از اون وقت هایی ست که به خاطر قبول کردن مسئولیتی دارم راه می رم و به خودم فحش می دم!!!
خدایا ! کمممممممک!
پی نوشت۱: گلاب به روتون ٬ همش حالت تهوع دارم!! مرده شور واکنش های اظطرابی و ناراحتی ام را ببرند!
پی نوشت ۲: بعد از مرگش هنوز چشمانش نگاهمان می کند! حتی از توی عکس!!!راستی چه کسی را گذاشتند توی قبر؟!!!
پی نوشت۳:حتی سایه ی ادم های بی سایه هم برایم تحملش سنگین است!!!!
تقاضا نوشت: شما را به خدا بی خیال پی نوشت ۳ شوید!!!!
....
ریز نوشت: خیلی سخته که اینو باور کنی. حتی وقتی که بالا سر قبر می ایستی و دارن می ذارنش توی قبر! دلت می خواد کله ی ادم هایی را بکنی! اشک می ریزی اما احساس می کنی کسی باهات شوخی کرده. و دلت می خواد بیاد و بگه که این یه شوخی بوده! ولی دیدن نزدیکانش از این ها هم بدتره. من نمی دونم مرگ جوون سخت تره و یا برای پیرتر ها هم ادم همین وضع را داره. چهرش از جلوی چشمم محو نمی شه. باورم نمی شه ادمی را که توی خاطراتم زنده دارمش چطور توی اینده ی هیچ کدوممون دیگه نیست!؟ چطور دیگه باهامون شوخی نمی کنه؟!!! دیدن عکس اون روی اعلامیه از همش بدتر بود. هنوز هم همین طو. مگه می شه؟؟؟؟
اهای این عکس اشتباهه! یکی بیاد از روی قبر برش داره!!!!!
عاشقانه دنیا را دوست دارم ٬ همه را دوست دارم. به راحتی عاشق فنجان چای سبزم می شوم. مردم را و بچه هایی که هر روز از کنارم می گذرند. مشاور٬استادها و معلم هایم . خانواده ام و تمام دوست داشتنی های این دنیا را.....
اخ دکتر جون یادم رفت اینو هم بهتون بگم : من هر کاری می کنم نمی تونم یه عشق فردی داشته باشم!!!!
پی نوشت: ندارد!!!!
پند نوشت: شنیدم که موسیقی می تونه به عاشق شدن کمک کنه! یعنی شما می گین ممکنه در من هم اثر کنه؟!!!
بعد نوشت: از مناسبت نویسی بدم میاد(فعلآ)!!!