چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

بدشانسی

امتحان میکروب محیطی داشتم.استاد جون پسرشو اورده بودن. منم مثل همیشه عینکم را برداشته بودم و داشتم موقع فکر کردن درودیوار را نگاه می کردم. بچۀ استاد جون اومده جلو و اروم جمله معروف مامانشو تحویلم میده : "با نگاه کردن به برگۀ بقیه جواب سؤال نمیرسه"

داشتم از عصبانیت می ترکیدم. آخه خدایا من باید ازیه بچه دبستانی هم بخورم.

به کی بگم من تو عمرم تقلب نکردم. اون از دوترم پیش که بامراقبه امتحان به خاطره تذکراشتباهش به من باهاش دعوام شد. این هم از امروز.

آخه یعنی چی؟؟؟؟؟؟

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:53 ب.ظ http://www.goldenshoe.blogsky.com

به علی کریمی رای بدهید

شیرین پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:03 ب.ظ

سلام هاله خوبی؟ من شیرینم !!! آخیییییییییییییییییییی . دلم واست سوخت !!!

شیوا پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:41 ب.ظ

هاله جون راست می گی؟؟؟؟؟؟

بارون یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:06 ق.ظ http://delvapasiii.blogsky.com

شانس دیگه!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد