چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چیزی بیشتر از بقاء...

 قدم زدن روی آسفالت یه خیابون پاییز زده با کفش های عاج دار ٬ دل نگرونم نکنه ابرا کنار برن و این هوای ابری تموم بشه. روزا هوا بهاریه ٬ شبا زمستونی ! وقتی که پاییزه ٬‌ من اونجوریم که دوست دارم باشم! 

پی نوشت۱: زنده بودنم را به خودم هم که شده اثبات می کنم!  

پی نوشت۲:در ارامش همه چیز بهتر پیش می ره ٬‌البته به سوی روزمرگی!!!!

این جا ایران است ٬ هر چهار گزینه را انتخاب کنید!

۱.یک گربه ی چاق روبه روی گوشت فروشی جا خوش کرده ٬ گربه شبیه چه کسی ست؟ 

الف) رئیسمون          ب) رفیقمون        ج) دولتمون          د) نمایندهامون

۲. یک گربه لاغر دم گوشت فروشی که صاحبش مرده و به دست ورثه مدتهاست بسته٬می تواند: 

الف) من باشد        ب) تو باشد         ج)ما باشد          د) حماسه افرینان ۵۷ باشند! 

۳. گردویی که کلاغ هیشه جایی چال می کند و پیدا نمی کند شبیه کدامیک می باشد؟ 

الف) ارزوهامون    ب) فرم های کاریابی مون     ج) مدرک دانشگاهیمون      د)صندوق ذخیره ی ارزی مون!!! 

ما نیز می توانیم....

 

 آهای آقای پلیس

تمام حرف من این است: 

آیا 

تمام زور تو این است؟؟؟؟؟ 

پی نوشت: در ادامه ی تیتر .... چرت و پرت بنویسیم!