چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

حمام افتاب!

 اه ٬ عزیزم ٬ من دارم افتاب می گیرم . بی زحمت اون سایه ات را جمع کن٬ برو یه جای دیگه پهنش کن!!

پی نوشت۱: اگه یه پیکان داغون قدیمی ٬ تصادفی که یه در هم نداره با سرعت از دور به شما نزدیک بشه و چراغ شما سبز باشه چی کار می کنید؟ من که با احترام می ا یستم تا ا یشون از چراغ قرمز عبور کنند!

پی نوشت ۲: دیشب تلویزیون فیلم لیلا ی مهرجویی را گذاشته بود . اخ که حس نوستاژی ام با چوب زد تو سرم!!!

پی نوشت۳:مشکل ما ادما ا ینه که وقتی شاد یم ٬ می ریم طرف ادمهای همیشه شاد . و وقتی غمگینیم ٬ می ریم از ادم های همیشه غمگین راهنمایی می خواهیم!!!

نظرات 23 + ارسال نظر
ونوس جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:58 ق.ظ http://venusetanha.blogsky.com

سلام سلام
با پی نوشت ۳ دقیقا موافقم.

کوزت جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:32 ق.ظ http://man-o-otagham.blogfa.com/

منم موافقم چرا !!!
فکر کنم به اون قانون وارونگی دنیا بر میگرده
شاد و غمگین

Ye Aalame Harf جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:01 ق.ظ http://yeaalameharf.blogspot.com

dar morede oon peykane ke kamelan kare dorosti mikoni!az man mishnavi yekami ham aghabtar boro mahze ehtiat!

جف جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:08 ق.ظ http://jef5.blogfa.com

وواااااااااااای. جف یک عالمه کامنت گذاشت. همش پرید. مردشور این جهان روی خطو ببرن!
به کوری چشمش جف دوباره میذاره. بچرخ تا بچرخیم:
سلام.
هاله ی عزیز...
چه کردی دختر؟!!! جف رو مجبور می کنی شماره بزنه:
۱. جف بارها بارها و بارها می خواسته از دل و جونش بنیسه ولی ترمز کرده. دقیقا به همون دلیلی که نوشتی. بارونه هم اساسی حال داد. باروون جف رو یاد تصنیف فولکلور شجریان می اندازه: ببار ای باروون ببار...بر کوه و دشت و هامون ببار...
۲. در مورد آفرینش جف نمی دونه چی بگه! اهل بحث زنی مردی!!! هم نیست چون می دونه تو هم اهلش نیست. ولی فکر می کنه هر دو شون با هم هر دو بارو برداشته اند. به قول ما اصفهانیا با همودو.
۳. نامه ات هم آشناست. برای همه ی آدم ها. اون حس نیاز و طلبکارانه در مواقع اضطرار.
۴. یعنی تو الان داری افتاب می گیری؟! فقط مواظب باش زیادی نگیری که به جای برنزه شدن سیاه میشی!
۵. جف هم میذاره رد بشه. مخصوصا اگه خودش سوار ماشینی مثل پراید باشه.
۶. لیلا و مهرجویی ونیلوفرانه...آخ.
۷. جف مرده ی این پستات شده که پ.ناش بیشتر از اصلشه. فکر می کنه که کمی حاشیه پرداز و جز نگر باشی. آره؟
۸. جف دوباره همشو نوشت. چه کنه. هلاک رفیقه و مرده ی مرام و معرفت. به قول یه یارو صفای خیار نه به خاطر خ اش به خاطر یارش!
به زی...

ممنون جف.
اره فکر کنم یکم زیادی جزئی نگر شدم! اثرات خانه نشینیه!

محسن جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:06 ب.ظ

بستگی داره وسیله نقلیه شما چی باشه

آدما فقط همصحبت نمی خوان بلکه همصحبت همدرد می خوان

ویارهای پسری آبستن جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:35 ب.ظ http://mddm.blogfa.com

از جمله اوله خیلی خوشم اومد به قول آدمهای چیز بلت طنزی تلخ و ظریف در یک جاییش نهان بود که با المانهای اکسپرسیونیستی می باشد
در مورد پ ن ۱ :‌ هم خب به نظرم خانومها مقدم ترند مخصوصا تو این موقعیتها(‌نیشخند فجیع )

پ ن ۲ : با هامون مهرجویی خیلی حالیدم . پری اش رو وقتی طفل بودم دیدم که خب چون طفل بودم قاعدتا نه چیزی ازش فهمیدم نه خوشم اومد از مهمان مامانش هم خوشم نیومد (طفل هم نبودم تازه)

پ ن ۳ : مگه ما آدمها مشکلی هم داریم؟؟؟؟

در جواب کامنتت هم باید بگم شکنجه نیست که کلی هم حال می ده

امیر جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:15 ب.ظ http://raiiin.persianblog.com

وای اشاره ای داشتی به مباحث و مشکلات رانندگی !! خوب از قدیم گفتن که اول بزرگتر بعد کوچیکتر . خصوصا که بزرگتر واقعا دیگه چیزی برای از دست دادن نداشته باشه ! ... من میمیرم واسه سرعت رفتن تو اتوبان . اونم با این گواهینامه یه سالم ( همینجوری گفتم که گفته باشم !! ) ... و خداوندا مشکل همه ما انسانها را به پلک بر هم زدنی حل کن !

همفری بوگارت جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:25 ب.ظ

عاشق فیلم لیلا هستم. بشیتر از ۱۰ بار دیدمش
.

ستایش جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:35 ب.ظ

پیکان خوب کاری می کنی مادر!.... اونم سر چراغ که اثباتش سخته که بگی بابا من سبز بودم این یارو قرمز!

لیلا رو ندیدم.......... دیدی چه حیف شد!

[ بدون نام ] جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:45 ب.ظ http://doxy.blogsky.com

ص..لام.!

تو ایران شیوه رانندگی البته بلا نسبت من و شما و تعدادی دیگه! شیوه گوسفندی! اون هم گوسفندی که میخوان سرشو ببرن فرار می کنه!!... .
چقدر خوبه آدم های کلاس باشه ها!!حمام آفتاب و سلاریوم ...
از این جور چیزا بگیره!(just for kiding)(lol)

هما دخت شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:18 ق.ظ http://ghoyeziba.persianblog.com

خب مشکل من یکی اینه که در هر دو صورت کسی نیس برم سراغش تکلیفم چیه؟

نعیم شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:01 ق.ظ

سلام،

خسته نباشین،

البته بستگی داره ماشین خودمون چی باشه!

ولی از شوخی گذشته کار عاقلانه همینه که گفتین،

کسی که به مقررات منطقی پایبند نباشه درسته که باعث

زحمت دیگران میشه ولی خب یه جورایی پای خودشم گیره،

موفق باشین

جف شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:57 ق.ظ

جف به روزه...

آیینه شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:06 ق.ظ http://www.aiine.blogfa.com

آخه اگه شاد باشیم و بریم سراغ یه آدم غمگین با گفتن اینکه زیاد جدی نگیر کل حالمون رو می گیره!

مرد بارانی شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:59 ق.ظ http://www.lakehouse.blogfa.com

بهت گفته بودم آفتاب گیری عوارض داره ! (چشمک)

نرگس شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:20 ب.ظ http://manbahatdostam.blogfa.com/

من ازون جمله اولت یک برداشت دیگه ای کردم نمیدونم درسته یا نه.فکر کنم منظورت این بوده که:وقتی که میخوای یک زندگی شاد و افتابی داشته باشی سایه روح یک نفر نمیذاره!!
در مورد پیکانه هم باید بگم که:اون ماشین که اینقدر قراضه است چطور داره بااین سرعت میاد؟؟؟(خنده)به هر حال منم صبر میکنم رد بشه برای اینکه دلش خوش بشه!
در مورد پی نوشت دو بی نظرم(میدونم گفتن نداشت)
در مورد پی نوشت سه هم من با نظر محسن موافقم!

لنگه کفش پاره شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:57 ب.ظ http://www.sargashtedelzende.blogfa.com/

خب! سلام به روی ماهت!تو که خودت ماهی! حالا حموم افتاب می خوای چی کار! اما یادت باشه این ازون سوراخه یو وی نخوری به جای آفتاب! بعدشم تا حالا اصلا به این مساله(پ .ن ۳) فک نکرده بودما! راست می گی! چرا اینجوریه!

استاد کوچولو شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:41 ب.ظ http://kouche.parsibox.com

سلام

در مورد پ.ن ۳ ......


با عرض معذرت نسخه ی عام صادر نکن لطفا؛ .


موفق باشید .

علیک سلام

در مورد نظرتون......

شما حالا عصبانی نشین لطفآ.

شاد باشید .

خاله ریزه شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:16 ب.ظ http://mughashang.persianblog.com

سلام هاله خانومی...
خوبی؟
می‌شه به این کلمه‌‌ی (سایه‌ت)یه کلمه دیگه اضافه کرد؟
مثلن گفت: بی زحمت اون سایه (لعنتی‌ت) را جمع کن٬ برو یه جای دیگه پهنش کن!!
ببخشید...یه کم زیاده روی کردم...گویاااااااااااا.
من به روزم...
می بوسمت
بای

امین شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:57 ب.ظ http://harfhayedelam.blogfa.com

کیه که همیشه شاده؟ کیه که همیشه غمگینه؟!

سعید شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:39 ب.ظ http://mastaneh.blogsky.com

سلام ...

فعلا که ساید داره آفتاب میگیره!

منم بودم همینکارو می کردم! مگر اینکه خودم یه پیکان قراضه تر از اون داشته باشم! :دی

یادش بخیر ... جوونیام لیلا رو دیدم ...

به این میگن سیکل معیوب!
--------
نمی دونم پاسخ نظرت رو خوندی یا نه؟ ولی حالا اینجا هم می گم ... اصلا ناراحت نشدم ازون پست. یعنی اینقدر گرفتاری دارم که فرصت ناراحت شدن ندارم :))
در مورد کتابت هم بگم کتابفروشی محلمون نداشت متاسفانه ...

دلت شاد

ورونیکا شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:24 ب.ظ http://veronika.blogsky.com

منم حمام آفتاب می خوام آخه:)

توحید سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:01 ق.ظ

من خود خورشیدم سایه ندارم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد